امان از خنده ای که وسطش بغض کنی...
باهرکه ساختم ، باختم...
دردناک است دوست بداری و گمان کنی دوستت دارند حال آنکه او یگانه هستی تو باشد و تو یکی از هزاران لذت... آدمها تنها که نباشند میروند... تنها که می شوند بر میگردند! وقتی برگشتند تنها لایق یک جمله اند: "هرررررررررری" بی وفایی کن وفایت می کنند با وفا باشی خیانت میکنند مهربانی گرچه آیینه ی خوشیست مهربان باشی رهایت می کنند... گاهی"سکوت"علامت رضایت نیست شاید کسی دارد خفه می شود پشت سنگینی یک "بغض"... این سخن بشنو از این پیر جوانمرد که به چشمانت بیاموز که هرکس ارزش دیدن ندارد... گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم که دگر با تو از این گونه خطاها نکنم بوسه دادی و چو بر خواست لبت از لب من توبه کردم که دگر توبه ی بیجا نکنم! تقصیر از ما نیست! خیانت را معلم به ما یاد داد آنجا که گفت: جای خالی را باید پر کنیم! زندگی یه پل قدیمیه به این فکرنکن که اگه تنها ازش بگذری دیر تر خراب میشه به این فکرکن که اگه افتادی یکی باشه که دستتو بگیره... من هم مثل همه ی آدم ها درد دارم... حتما که نباید جای زخم هایم را به شما نشان دهم! مواظب باش!!!! شاید"خدا"میان همان دلی باشد که میشکنی... رویا هایم را امشب میگذارم پشت در... بیچاره رفتگر... چه بار سنگینی دارد...
این که نامش "زندگیست "مرا کشت... حیران مانده ام! آنکه نامش "مرگ" است با من چه می کند؟؟؟ کاش هر روز جمعه بود... تا دلتنگی هایم را به گردن غروبش می انداختم! میگویند: دل به دل راه دارد... پس چرا؟ چرا وقتی دلم راشکست...! دلش نشکست؟؟؟
قالب جدید وبلاگ پيجك دات نت |